در یک سرمایهگذاری احتمال پیروزی و شکست هردو وجود دارد. طبق تحقیقاتی که در زمینه اقتصاد رفتاری به روی تعداد زیادی از سرمایهگذاران انجام شده، مشخص شده که کسانی که ترس از شکست در آنها بیشتر از هیجان برای پیروزی است، بیشتر شکست میخورند و ضرر میکنند.
اقتصاد رفتاری بیان میکند که افراد به محض تصمیمگیری برای سرمایهگذاری کردن، سعی میکنند تمام اخبار و اطلاعات منفی پیرامون حوزهای که در آن سرمایهگذاری میکنند را نادیده بگیرند و در عوض چیزی که خودشان میخواهند رو باور میکنند.
خیلی از اوقات برای دفاع از تصمیمشان حتی از اطلاعات غلط و بی اساس استفاده میکنند. از طرف دیگر، سرمایهگذاران موفق همیشه قبل از گرفتن هر تصمیمی تحقیقات و بررسیهای دقیق و علمی انجام میدهند.
افراد معمولا در هنگام سرمایهگذاری یا گرفتن تصمیمات اقتصادی، کمیت از کیفیت برایشان مهمتر است!
به این معنا که به گزارشات و توصیههایی که جزئیات زیادی دارند و پیچیده هستند اعتماد بیشتری نسبت به مطالب مختصر و مفیدتر دارند.
هرچه تعداد انتخابهای افراد بیشتر باشد، گرفتن تصمیم نهایی برای آنها سختتر و گیج کنندهتر خواهد بود. اگر انتخابهای موجود شرایط مشابهی داشته باشند، افراد در مقایسه و تصمیمگیری دچار مشکل خواهند شد و معمولا به صورت اتفاقی یک مورد را انتخاب خواهند کرد.
آدما معمولا تصمیمی میگیرند و راهی را انتخاب میکنند که اکثریت انتخاب کردهاند. به بیان دیگه ترجیح میدهند در جهت جریان رودخانه شنا کنند و موج یا جوّ به وجود آمده را دنبال کنند چون فکر میکنند حتما تصمیم درستی است. در صورتی که ممکنه در آخر باعث ضرر آنها شود.
سرمایهگذاران موفق میدانند که این ملاک مناسبی برای تصمیمگیری نیست. آنها خود موج خودشان را میسازند!
بیشتر بخوانید: مصرف گرایی و پیامدهای آن
اقتصاد رفتاری و تعصبات
تصمیمگیری برای افراد خیلی وقتها جنگی بین منطق و احساسات آنها است. تعصبات و باورهای افراد تاثیر بسیار زیادی در تصمیمگیری های آنها دارد.
آدمها نسبت به هرچیزی که باورها و دانستههای ذهن آنها را تایید کند متمایل هستند، حس خوبی به آن دارند و از آن استقبال میکنند.
باورهای افراد تاثیر بسیار زیادی در انتخابهای آنها دارد. هر انتخابی که آنها را تایید کند به سرعت نظرشان را جلب میکند. در این زمان حتی اگر اطلاعات و اخباری بر ضد انتخابی که کردهاند به آنها برسد ممکن است متعصبانه و احساسی از انتخاب خود دفاع کنند و یا این اطلاعات رو نادیده بگیرن.
افراد اگر از طریقی سود یا منفعت یا حس خوبی بدست بیارن اونرو به خوبی به یاد میاورند. اگر اعتماد آنها نسبت به یک چیز جلب شود، به سختی آن چیز را کنار خواهند گذاشت حتی اگر دیگر برایشان سودی نداشته باشد. در این حالت یک نوع حس وفاداری به اون چیز در آنها ایجاد میشود.
طبق تحقیقات، بیشتر افرادی که از سرمایهگذاری در یک حوزه سود شیرینی بردهاند، به سرمایهگذاری در اون حوزه ادامه میدهند حتی اگر دیگر برایشان سود نداشته باشد.
اقتصاد رفتاری بیان میکند که افراد اگر در زمینهای پیشبینی انجام دهند و درست از آب دربیاید، در آینده بیشتر به خود اجازه میدهند در اون زمینه صحبت کنند و کمکم ممکن است توهم ادراک اون مسئله برای آنها پیش بیاید.
حتی گاهی ممکن است نسبت به درک یا دانش خود از اون مسئله تعصب نشان دهند!
در خیلی از مواقع همین توهم ادراک و تعصب بیجا باعث میشود به خود بیش از حد اطمینان کنند و تصمیمات غلطی بگیرند.
یکی از بزرگترین موانع برای گرفتن تصمیم درست، انتخاب احساسی است. بهترین تصمیم زمانی گرفته میشود که به دور از تعصبات و عوامل احساسی باشد که ما رو از واقعیت دور میکنه.
نباید اجازه داد تا احساساتی مثل خشم، حس وفاداری، کینه، خستگی یا… جای منطق ما رو بگیرند و تصمیمگیری ما رو تحت تاثیر قرار بدن.
بیشتر بخوانید: چطور با پول کم فوقالعاده به نظر بیایم
یکی از راههای رهایی از تصمیمهای احساسی، تحقیق کردن قبل از گرفتن تصمیم نهاییه. با تحقیق کردن و جمعآوری اطلاعات میشه منطقی و با استدلال و منطق انتخاب کرد. این کار درصد خطا در انجام انتخاب رو به حداقل میرسونه.
همیشه قبل از گرفتن تصمیم نهایی، همه جنبهها رو در نظر بگیرید و پیامدهای تصمیمتون رو پیشبینی کنید.
سعی کنید تا تصمیمگیری رو برای خودتون راحتتر کنید. گزینههای پیش روتون برای انتخاب رو به حداقل برسونید. انتخابهایی که اولویت کمتری نسبت به بقیه دارند و یا در دسترس نیستند رو کاملا حذف کنید و تمرکزتون رو روی انتخاب بین بهترینها بزارید.
همیشه این دو واقعیت رو در نظر داشته باشید: هیچکس همهچیز رو نمیدونه، هیچکس نمیتونه همهچیز رو کنترل کنه!
چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفهای و کاری اگر فکر کنید که همهچیز رو میدونید، هیچوقت پیشرفت نخواهید کرد. سرمایهگذاران بزرگ همیشه درحال یادگیری هستند و بیشترین هزینه رو صرف آموزش میکنند.
جالب است که بدانید وارن بافت روزی 5تا6 ساعت مطالعه میکند. بیل گیتس سالی 50 کتاب میخواند. مارک زاکربرگ هر دو هفته حداقل یک کتاب میخواند.
به بهترین اتفاق فکر کن اما برای بدترین اتفاق خودتو آماده کن”. همیشه باید تلاش کرد تا بهترین تصمیم رو بگیریم اما برای شرایط اضطراری هم خودتونو آماده کنید. اینجوری هیچوقت غافلگیر نخواهید شد!
اقتصاد رفتاری یکی از حوزههای مرتبط با رفتار مالی است. حوزهای که با استفاده از نظریات روانشناسی به بررسی و تحلیل بازار سهام، بازار عرضه و تقاضا و به طور کلی اقتصاد یک جامعه میکند.
رفتار مالی افراد و نحوه عملکرد آنها در شرایط مختلف تاثیر زیادی در تصمیمگیری سرمایهگذاران و تهای آنها دارد. شناخت اقتصاد رفتاری، میتواند در موفقیت یک سرمایهگذار یا شرکت تاثیر زیادی داشته باشد.
ذهن انسانها و نحوه تفکرشان در طول زمان همواره در تغییر و تحول بوده است. ذهن انسان مدرن، حاصل تحول و تکمیل ذهن انسان اولیه است. یک زمان دغدغه انسانها فقط شکار کردن و تلاش برای زنده ماندن بود. با گذشت زمان و پیچیدهتر شدن سبک زندگی و ایجاد دغدغههای جدید، ذهن انسانها هم برای حل مسائل جدیدتر و بزرگتر دچار تغییرات میشود.
طبق تحقیقات، مغز انسان از 3 بخش جدا از هم تشکیل شده که هرکدام وظیفه و عملکرد مخصوص به خود رو دارند:
دستگاه کنارهای: این بخش مسئول تمامی احساسات انسان مثل هیجان یا ترسه. دستگاه کنارهای عملکردی بسیار سریع و پیچیدهای داره.
قشر مغز: این بخش مسئول یادگیری، برنامهریزی، محاسبات، تفکر منطقی و تصمیمگیری است. قشر مغز نسبت به دستگاه کنارهای بسیار کندتر عمل میکند و عملیات آن زمانبر است.
قشر مغز و دستگاه کنارهای دو بخش مهم در تصمیمگیریهای انسان هستند. این دو باهم دو الگوی رفتاری ایجاد میکنند که منشاء همه تصمیمگیریهاست:
در نهایت تمام تصمیمات ما به یکی از این دو عامل مربوط میشوند، یا با هدف بدست آوردن یک چیز صورت میگیرند یا از روی ترس از دست دادن. یک باور قدیمی و معروف درمورد بازار بورس وجود داره که میگه:((تمام بازار بر اساس دو حس جریان داره، ترس و طمع.)) که این دو حس دقیقاً نمود دو الگوی گفته شده هستند.
اقتصاد به طور کلی به دو حوزه ی اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تقسیم میشود:
اقتصاد خرد(Microeconomics): این حوزه به بررسی رفتار افراد، شرکتها، کارخانهها و تحلیل تصمیمات اقتصادی آنها و تاثیرشان بر سیستم اقتصادی بزرگتر(مثلا سیستم اقتصادی کشور) می پردازد. اقتصاد خرد به بررسی دلایل متفاوت بودن ارزش کالاهای مختلف و چگونگی ارتباطات اقتصادی بین اجزای یک سیستم اقتصادی میپردازد. اقتصاد خرد همچنین تمایلات بازار تقاضا و انتخابهای افراد جامعه و چگونگی تاثیر آن بر روند تولید را مورد مطالعه قرار می دهد.
اقتصاد کلان(Macroeconomics): از طرفی دیگر اقتصاد کلان به بررسی کل سیستم اقتصادی به صورت جامع و در ابعاد گسترده می پردازد. این حوزه به مسائلی می پردازد که تمام جامعه و سیستم اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد. مسائلی مثل تاثیر تورم و یا افزایش ناگهانی قیمتها. این حوزه همچنین به روی رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی(GDP) تمرکز میکند. نرخ بیکاری و تاثیرات آن بر سیستم اقتصادی و تولید ملی نیز از مسائلی است که مورد مطالعه قرار میگیرد.
به طور کلی اقتصاد کلان به بررسی مجموعهی رفتارهای اقتصادی در ابعاد بزرگ و به صورت جمعی میپردازد
ا این تعریف، همه ما بدون اینکه خودمون بدونیم یک اقتصاددان کوچک هستیم! ما هر روز به طور مداوم در حال تلاش برای برطرف کردن نیازهامون با استفاده از داشتهها و منابع محدودمون هستیم. منابع ما هم داراییهای مالی هستند، هم انرژی و زمانی که در اختیار داریم، هم منابعی که در طبیعت در اختیار ما هست و هم هرچیز محدودی که ما رو بتونه در راه رسیدن به خواسته هامون کمک کنه.
دانش گرفتن تصمیمات درست اقتصادی یا همون شمّ اقتصادی چیزی نیست که برای یادگیری اون حتما نیاز به تحصیلات آکادمیک یا کلاس آموزشی داشته باشیم. دانش اقتصادی هر فرد میتونه حاصل تجربیات، قرار گرفتن در محیط، گفتگو و م با دیگران و انتخابهای درست و غلط باشه. مثلا فروشندهای که سالها تجربه کار در بازار رو داره و برای مثال میدونه که چه زمانی باید چه محصولی رو خریداری کنه تا به صرفهتر باشه، از دانش اقتصادی خوبی برخورداره.
در شهری توریستی در گوشه ای از دنیا درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نیست.
ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود.
او وارد تنها هتلی که در این ساحل است می شود،
اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل میگذاردو برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد.
قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و با عجله سراغ دامداری
می رود و بدهی خود را به او می پردازد.
دامدار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش یونجه و جو خریدکرده میدهد.
یونجه فروش برای پرداخت بدهی خود اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به شهرداری میبرد و بابت ساخت و سازی که انجام داده مالیاتش را به شهرداری میپردازد.
حسابدار شهرداری اسکناس را با شتاب به هتل می آورد زیرا شهرداری به صاحب هتل بدهکار بود چون هنگامیکه چند کارمند و بازرس از پایتخت به شهرداری این شهر آمده بودند یکشب در این هتل اقامت کرده بودند
حالا دوباره هتل دار اسکناس را روی پیشخوان خود دارد.
در این هنگام توریسته ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمیگردد و اسکناس 100 یوروئی خود را برمیدارد
و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.
در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است.
ولی بهر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند همه بدهی هایشان را پرداخته اند و .
این است تعریف ساده اقتصاد
- یک اقتصاددان به همراه یک فیزیک دان و یک شیمیدان در یک جزیره گیر افتاده بودند و چیزی برای خوردن نداشتند. یک تن ماهی در کنار ساحل می بینند. فیزیکدان می گوید اجازه دهید تن را با یک سنگ باز کنیم”. شیمیدان می گوید که آتشی روشن کنیم و اول تن را گرم کنیم”. اقتصاددان می گوید فرض کنیم که ما یک در بازکن داریم و…”. ( پل ساموئلسن)
٢- سوال : تفاوت میان یک اصل اقتصادی و یک اصل مالی چیست؟ پاسخ: هزینه فرصت
٣- قانون اول اقتصاددانان: برای هر اقتصاددانی یک اقتصاددان موافق و یک اقتصاددان مخالف وجود دارد.
۴- قانون دوم اقتصاددانان: موافق و مخالف هر دو در اشتباه اند.
۵- دو اقتصاددان در پیاده رو قدم می زدند. یکی از آنها یک اسکناس چند دلاری در کنار خیابان می بیند و می گوید: یقینا این درست نیست. اگر این اسکناس آنجا افتاده بود قطعا تا به حال یکی آن را برداشته بود.
۶- ما با دو دسته از پیش بینی کنندگان روبرو هستیم: الف- آنهایی که نمی دانند. ب- آنهایی که نمی دانند که نمی دانند. (گالبرایث)
۶-١- تجربه نشان داده است که اشتباه و خطا کاملا موثر و مفید است. هیچ اقتصاددانی نباید این اصل را انکار نماید. (گالبرایث)
٧- قانون ت اقتصادی مورفی”: اقتصاددانان زمانیکه بیشتر می دانند و بیشتر با هم موافق هستند کمترین تاثیرگذاری را در تگذاری دارند اما زمانیکه کمتر می دانند و کمتر با یکدیگر توافق دارند تاثیرگذاری آنها بر تگذاری بیشتر است. (آلن بلایندر)
٨- یک اقتصاددان کارشناسی است که فردا می فهمد چرا چیزی که او دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیافتاده است.
٩- وجود نرخ پایین تورم در اقتصاد همانند بارداری در ماه های اول است. تورم نیز همانند کودک از بدن تغذیه می کند و سریعا بزرگ می شود.
٩-١- مطالعه علم اقتصاد معمولا نشان می دهد که بهترین زمان برای خرید هر چیزی سال گذشته بوده است.
۱۰- من فکر نمی کنم که شما می توانید ثروت تان را خرج کنید.
۱۱- اگر همه اقتصاددانان با هم موافق باشند هرگز به نتیجه ای نخواهند رسید.
۱۲- اگر شما دو اقتصاددان را در اتاقی قرار دهید شما دو ایده خواهدی داشت مگر اینکه یکی از آنها کینز باشد که در این صورت شما سه ایده خواهید داشت. (وینستون چرچیل)
۱۳- آیا می خواهید عقیده یک اقتصاددان مشهور را در مورد حسادت به شما بگویم؟ حسادت یعنی وجود محرومیت. (هنری بک)
۱۴- استفان گلدفلد در ژورنال مانی، کردیت اند بانکینگ، نوامبر ١٩٨۴ ص ۶۱۱ نوشته است: اقتصاددان کسی است که چیزی را می بیند که در حال کار است و سوال می کند آیا آن اساسا نیز کار خواهد کرد”.
۱۵- به نقل از مرحوم دکتر حسین عظیمی : اقتصاددانان از مردم پول می گیرند تا به آنها بگویند چرا فقیر هستند.
۱۶- قضیه وجود: برای هر مجموعه محدودی از جوابها مجموعه نامحدودی از الگوهای جدید وجود دارد.یکی از گزینه های زیر که فکر می کنید درست است انتخاب نمائید.۱۷-گر همه اقتصاددانان با هم موافق باشند:الف) این چیز خوبی استب) آنها راحتتر خواهند بودج) آنها هرگز به نتیجه ای نخواهند رسیدد) همه موارد بالاه) هیچیک از موارد بالا
و) آنها به مسیرهای متفاوتی خواهند رفت
(پول گرد و بازار دراز)، (با پول روی سبیل شاه می توان نقاره زد).
مفهوم : پول حلال مشکلات است و با آن همه کار می توان انجام داد.
(تاجر که ورشکست می شود، میز و صندلی اش را رنگ می کند).
مفهوم: کسی که ورشکست می شود، ظاهر را حفظ می کند.
(بحال کسی باید گریست دخلش بود نوزده خرجش بیست)، ( چودخلت نیست، خرج آهسته تر کن).
مفهوم: تورم و ضرورت صرفه جویی.
(ز آب خرد، ماهی خرد خیزد).
معنی و مفهوم: کارهای کوچک درآمد ناچیز دارند.
(رفت به نان برسد، به جان رسید).
معنی و مفهوم: به هوای سود واهی، متضرر شد.
(هر که بامش بیش، برفش بیشتر).
معنی و مفهوم: پولدار زحمتش هم زیاد است.
(هشتش گرو نه است).
معنی و مفهوم: وضعیت مالی اش خوب نیست.
(سرم را بشکن، نرخم را نشکن).
معنی و مفهوم: فروشنده، به مشتری که چانه می زند، می گوید.
(سود اگر خواهی از اندازه زیادت مطلب).
معنی و مفهوم: کاسب خوب آنست که در فروش طمع نکند.
(ضرر بی پولی را خیلی ها دارند).
مفهوم: همه مفلسان ضرر کرده اند.
(ضرر به موقع، بهتر از نفع بی موقع است).
مفهوم: این نوع ضرر ایجاد بینش می کند.
(فروخته پشیمان، بهتر از نفروخته پشیمان است).
معنی و مفهوم: فلسفه تاجر فهمیده.
(قطره قطره، جمع گردد وا نگهی دریا شود).
معنی و مفهوم: ثروت اندک اندک جمع می شود.
(کاسب، باید پا شکسته باشد).
مفهوم: کاسب، اگر پیوسته در دکان نباشد، مشتری از دستش می رود.
(مالت را خوار کن، خودت را عزیز).
معنی و مفهوم: پول خرج کن، تا عزیز شوی.
(نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت، جان برادر که کار کرد).
معنی: مزد در مقابل انجام کار است.
(نانش توی روغن است).
معنی: وضعیت مالی اش خوب است.
کتر بهنام ملکی - کارشناس اقتصاد -واژگان گویش ها و ضرب المثل های اقتصادی ایران زمین، نشان دهنده فرهنگ خاص حاکم بر ادبیات و فرهنگ کشور است.
ذوق سرشار و اندیشه ژرف و خلاق پیشینیان در قالب طنز و با بیانی دلنشین و شیوا از روزگاران کهن به ما رسیده است.
وقتی به جذبه و حکمتی که بعضاً در این ضرب المثل ها وجود دارد نیک بنگریم در می یابیم در عین سادگی و گویایی مفاهیمی بلند علمی و پند آموز در آنها نهفته است.
اینک با پالایش برخی ضرب المثل های غیر توسعه ای، نمونه هایی از ادبیات توسعه ای جهت ترویج، بهره گیری و یادآوری فرهنگ غنی بازمانده از گذشتگان ارائه می گردد.
(معامله با خودی غصه داره)، ( حساب به مثقال، دوستی به خروار)، (حساب، حساب است کاکا، برادر).
مفهوم: اهمیت خوش حسابی در اقتصاد
(یک قران بده آش به همین خیال باش)، (هر چقدر پول بدی، آش می خوری)، ( انقدر پول ندارم جنس ارزان بخرم)، (بی مایه فطیره).
مفهوم: هر جنسی، قیمتی دارد.
(کفتر چاهی جاش توی چاهه)، (تبر خارکنی را هر کاری کنی گرایش به خارکنی داره)، (خشت اول گر نهد معمارکج تا ثریا می رود دیوارکج).
مفهوم: اگر انسان مشاغل مبتدی را پیشه کند امکان تغییر آن براحتی میسر نیست.
(یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب)، (آدم همه کاره هیچ کاره است)، (همه کاره ها عاقبت کاری ندارند).
مفهوم: ضرورت داشتن استراتژی توسعه در اقتصاد و زندگی شخصی
(جوجه را آخر پاییز می شمارند)، (آدم خوش حساب شریک مال مردم است).
مفهوم: خوش حسابان هیچ گاه در زندگی درنمی مانند.
(کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد مردکهن).
مفهوم: ضرورت شا یسته سالاری در اداره امور
(تنبل مرو به سایه، سایه خودش می آیه)، (هلو هلو برو تو گلو).
مفهوم: تنبلی در دانش اقتصاد مطرود است.
درباره این سایت